آگاهی
استفاده از آگاهی بدیهیست اما درک و وصفش پیچیده
دید
آیا آگاهی از فیزیک استفاده میکند و خود در ماوراست یا صرفا بنابر تصادفات مادی این مفهوم پدیدار شده؟ انفجار بزرگ، کهکشان ها، سیارات، رخداد های بیولوژیکی و تمام.
اما آیا این تمام داستان است؟
جریان
این آگاهی در جریان قرار گرفته و ما از آن بهره مندیم. هرجند درباره شروع و پایان آن نمیتوان به سادگی اتفاق نظر داشت. عالم ذر، نطفه، تپش قلب، تولد، چند سالگی، مرگ، برزخ، قیامت.
تابش
توفیق اجباری نصیب موجودات زنده شد و اجسام نه. قیاس سنگ و انسان میتواند شروعی بر شرح این مفهوم باشد چرا که به نظر میرسد این دو، هریک در انتهای دو قطب محور آگاهی قرار گرفته اند، محوری که گیاهان و حیوانات را نیز با شدت و ضعف در خود جای داده.
حواس
ورودی های اولیه؛ بینایی، شنوایی، لامسه، چشایی، بویایی، میتوانند سبب شادی، ترس، درد، تلخی، ناراحتی یا دیگر حالات شوند. خروحی همانند چهره ای درهم، فرای و … بروز کند. این اتفاقات معمولا در لحظه میافتد اما به جایی برای ذخیره نیز متصل است
حافظه
بخش حائز اهمیت تجربیات دریافتی، پس از تفسیر و ترجمه ثبت میشوند. این برداشت کامل و دقیق نیست. استشمام رایحه یک عطر کیفیت بهتری تا تجسمش دارد.
خاطره
بازسازی رخداد های پیشین به قصد سرگرمی یا بررسی و پیشبینی که میتواند موجب تحریک برخی عواطف شود. گشت و گذار در حافظه صرفا یادآوری نیست چرا که این تجربیات هرکدام با حسی متفاوت گره خوردند. تداعی کننده خود را درون بافتی از تجربه و جواس ضعیف یا شدید قرار میدهد.
تخیل
خارج از بند و اقعیات محدوده ثبت گسترش خواهد یافت. ترکیب تجارب با یکدیگر، حذف یا اضافه کردن این عالم انتزاعی بسیار فراتر از جهان حاضر است و همانند سفرهای آنی برای آگاهی محسوب میشود.
سو
کجا میروید؟ خواسته یا ناخواسته در جریانید. به کجا میروید؟