زیردریایی
ناتفیکیشن، لایک، اسکرول، چت، فالو… الفاظ مجازیای که ممکن است ابتدا شما را از زمین خارج و سپس غرق کنند.
تب ارتباط
دوران ابتدایی یادم که استفاده از تلفنهای همراه مثل الان شایع نبود. کالای لوکسی محسوب میشد. حتی خیلیها برایش کیف مخصوص میخریدند و تو جیب نمیگذاشتند. مار بازی با نوکیا لذت داشت، مثل الکی باز و بسته کردن سامسونگهای تاشو. با آمدن ایرانسل تعداد گوشی دارها بیشتر شد چون سیمکارتهاش قیمت اقتصادی تری نسبت به همراه اول داشت و راحت میشد تهیه کرد. من هم اولین خطم ۰۹۳۵ بود و کنارش یک سونی اریکسون j100 خریدم. آنچنان کار خاصی نمیشد باهاش کرد، جک اس ام اس میکردم و جک میگرفتم.
دوران راهنمایی موبایلها تنوع و کارکرد بیشتری پیدا کرده بودند. افزایش حافظه، دوربین چند مگاپیکسلی، انتقال داده از طریق مادون قرمز و بلوتوث، صفحه تاچ. گوشی بردن داخل مدرسه ممنوع بود ولی بعضیها میبردند، گاهی ناظم پاتک میزد و وقتی موبایلی توقیف میشد صاحبش عزا میگرفت که اگر بره تو گالری چی! :دی
شبکه های اجتماعی
اتصال به اینترنت با جیر جیر دیال آپ شروع میشد و سرعتش تعریفی نداشت برای همین بعد از مدرسه زیاد پیش میاومد که برم کافینت. شروع میکردم به سرچ کردن و یه وقتایی هم چت رومهای دوستیابی تا اگر کسی چراغ سبز داد بکشونمش یاهو مسنجر. حدود دبیرستان اوضاع اینترنت بهتر شده بود و کارا از خونه و کامپیوتر شخصی هم راه میافتاد. فیسبوک این امکان رو میداد که با اسم و فامیلی، اشخاص رو پیدا کنی. جک های پ ن پ دورانی داشت، پستهای سرکاری هم زیاد شده بود مثلا؛ لایک کن تا ماشین توی عکس بوق بزنه!. ریدکال امکان چت صوتی و گروهی داشت. ما از آنجا به عنوان اتاق فکر بازی استراتژیکمان یعنی تراوین استفاده میکردیم. نیمباز جزو اولین پیامرسانهایی بود که چت از طریق موبایل رو خیلی ساده کرده بود. وایبر هم تا قبل فیلتر شدنش برو بیایی داشت. ویچت اجازه میداد تو شعاع جغرافیایی نزدیکت اشخاص داخل پلتفرم رو ببینی. لاین مال ترمای اول دانشگاه بود و تنوع استیکری بالایی داشت. اینستاگرام اولش فقط عکس بود اما بعد اجازه ویدیوهای ۱۵ ثانیهای داد که داب اسمش مد شد. توییتر هم اوایل فقط میشد ۱۴۰ کارکتر تو هر توییت نوشت، اما اون هم به مرور زمان گسترش پیدا کرد. واتس اپ، تلگرام، کلاب هاوس، تیک تاک، تامبلر، لیندکدین، پینترست و … تقریبا همه جا بودم.
عصر ارتباطات
نسل ما خواسته ناخواسته وسط یک شیب تقریبا عمودی از رشد و تکثیر شبکههای اجتماعی قرار گرفت. فاصله بین رادیو و تلویزیون تا ماهواره و اینترنت در عرض فقط چند نسل رخ داد. انگار نه انگار که قبلتر برای ارتباط، به یک حرکت فیزیکی نیاز بود. آیا جهش های ارتباطی باعث نزدیک شدن آدمها به هم شد یا فاصله انداخت؟ در ظاهر خب بله ما به راحتی تماس میگیریم و کلی اکانت مارو میشناسن ولی اینجا یک تغییر بزرگ رخ داده. بشر در گذشته اشخاص محدودی رو با شناخت عمیق کنار خودش داشت درحالی که انسان معاصر اشخاص نامحدودی رو با شناخت سطحی دور خودش جمع کرده. به علاوه لایهای جادویی شکل که بین فرستنده و گیرنده جا خشک کرده که توش میشد از انواع نقاب استفاده کرد.
تبعید
قربانیای به نام حریم شخصی، فعالیت به شرط دوربین، جلب توجه به هر قیمت، عطش بازدید و ابداع ناهنجاری، تبلیغات مخفی زیر پوست محتوا، عدم تشخیص دروغ از واقعیت… اصولی که انسان متمدن بنا کرده بود حالا در معرض فروپاشی قرار گرفته و انسان مدرن اهمیتی نمیده. صدای خورد شدن ارزشها به گوشش نمیرسه، زمین رو زشت کرده و انتظاراتش طبیعی نیست. ترجیح میده نور خورشید رو تو زیردریاییش شبیهسازی کنه تا رو زمین آفتاب بگیره.